وَ إِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون.
و آنان كه كافر شدند، چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند، و مىگفتند: « او واقعاً ديوانهاى است.»
در تفسير اين آيه نظرات گوناگونى دادهاند:
1- بسيارى از مفسران گفتهاند: منظور اين است كه دشمنان به هنگامى كه آيات با عظمت قرآن را از تو مىشنوند، به قدرى خشمگين و ناراحت مىشوند، و با عداوت به تو نگاه مىكنند كه گويى مىخواهند تو را با چشمهاى خود بر زمين افكنند و نابود كنند! و در توضيح اين معنى جمعى افزودهاند كه آنها مىخواهند از طريق چشم زدن كه بسيارى از مردم به آن عقيده دارند و مىگويند در بعضى از چشمها اثر مرموزى نهفته است كه با يك نگاه مخصوص ممكن است طرف را بيمار يا هلاك كند، تو را از بين ببرند.
2- بعضى ديگر گفتهاند كه اين كنايه از نگاه هاى بسيار غضبآلود است مثل اينكه مىگوئيم فلان كس آن چنان بد به من نگاه كرد كه گويى مىخواست مرا با نگاهش بخورد يا بكشد!
3- تفسير ديگرى براى اين آيه به نظر مىرسد كه شايد از تفسيرهاى بالا نزديكتر باشد و آن اينكه قرآن مىخواهد تضاد عجيبى را كه در ميان گفتههاى دشمنان اسلام وجود داشت با اين بيان ظاهر سازد و آن اينكه: آنها وقتى آيات قرآن را مىشنوند آن قدر مجذوب مىشوند و در برابر آن اعجاب مىكنند كه مىخواهند تو را چشم بزنند ( زيرا چشم زدن معمولا در برابر امورى است كه بسيار اعجابانگيز مىباشد ) اما در عين حال مىگويند: تو ديوانهاى، و اين راستى شگفتآور است، ديوانه و پريشان گويى كجا و اين آيات اعجابانگيز جذاب و پرنفوذ كجا؟
اين سبك مغزان نمىدانند چه مىگويند و چه نسبتهاى ضد و نقيضى به تو مىدهند؟
********************
تفسير نمونه، ج24، ص:425